حسرت

 

فرسوده

هفده

سپیده دم

 

کوره

 

نُه

مهربان

 

بازگشت

یک

 

واگن باری

 

صبح بخیر سرباز

 

آماده ی اطاعت کردن

یه ماموریت واست دارم

 

...مانع شدن ، برداشتن محموله

مخفیانه و بدون شاهد

 

کارت خوب بود، سرباز

Translated by Mohammad Bahri
Taylorswif@yahoo.com

 

لائوس

 

زمان حال

 

خیلی خب، چی میبینی؟

پلیسای گشت روزانه

 

یه ایستگاه کوچیک

 

خیابون بی سر و صدا

هدف خوبیه

...یه عابر بانک سمت جنوب هست که یعنی

دوربینا

هردوتا مسیر به یه راه میرسن؟

که راههای فرار رو به خطر میندازه

...یعنی طرف ما واسش مهم نیست که دیده بشه

پس پاش بیافته واسه فرار، هر خراب کاری ای میکنه

اون پلیسه که وسط راه هستش رو میبینی؟

منظورت قرمزه س، با مزه س

...ضد گلوله هم داره، که یعنی مامور مخفی ـه

یعنی اسلحه ی بیشتر، یعنی سرشون درد میکنه واسه گیر دادن به کسی
احتمالا ما

شماها میدونین که میتونم اجسام رو با ذهنم حرکت بدم، درسته؟

سمت راستیتو یه نیگا بنداز، یکم دلش میخواد طبیعی رفتار کنه

تا حالا کسی بهتون گفته که یه خرده کج خیالین

رو در رو نه
چرا، مگه چیزی شنیدی؟

حواستون به هدف باشه، بچه ها

...این بهترین سرنخیه که طی 6 ماه از راملو داریم

دلم نمیخواد از دستش بدیم

...اگه ببینه داریم میایم مشکلی نیست که

چون خودش بدجوری ازمون بدش میاد

 

سم، اون ماشین آشغالی رو میبینی؟

بررسیش کن

 

مادون قرمز

 

ظرفیت حداکثر

ظرفیت کامیون بیش از حد پر ـه
راننده هم مسلح ـه

وسیله ی انتحاری ـه
سریع حرکت کنین

!چی؟

قرار نیست از پلیسا کمک بگیره

 

انستیتوی بیماریهای عفونی

 

زره پوش
AR15s

7تا دشمن شد

 

شد 5تا

 

سم

 

4تا

 

راملو طبقه سوم ـه

واندا، درست مثله تمرینا
گاز سمی چی؟

اون با من

 

جمعش کن

 

اینجاست

 

راملو یه سلاح شیمیایی داره
بسپار به من

 

دیگه اینجور چیزا کارساز نیست

 

آتیشه تو لونه

 

سم، توی هاموی اصلیه س، داره میاد سمت شمال

 

اینو برسون به دستش

ایندفعه قرار نیس فرار کنم
از ماشین پیاده شین

 

کجا منتظرت بمونیم؟
هیچ جا

 

4نفرو میبینم، دارن از هم جدا میشن

 

دوتای سمته چپی با من

 

دستگاه رو ول کردن

دارن بازی میکنن
خرج اصلی دست یکی از اوناس
shell game: بازی که چند نفر پخش میشن و مهره دست یکیشونه و باید اون شخص رو پیدا کرد

 

رسیدیم بهم، حرومزاده

 

منتظر این لحظه بودم

 

دست این نیست

من ندارمش

برین کنار

 

بندازش

وگرنه من اینو میندازم

 

بندازش
میندازتشاا

 

خرج اصلی در امان ـه
ممنون سم

از من تشکر نکن

از این چیز تشکر نمیکنم
اسمش، سرخ بال ـه

بازم ازش تشکر نمیکنم
بامزه س

 

یالا

 

این بخاطره کاریه که با صورتم کردی

 

گذشته از هرچیزی، فکر کنم خیلی خوب بهم میادش

خریدارت کیه؟

میدونه میشناسمت

رفیق ـه شفیقت، باکی ـه عزیزت

 

چی گفتی؟
تورو یادشه

من اونجا بودم
بدجور بغضش گرفته بود

 

تا قبل از اینکه دوباره مغزشو شستشو بدن

میخواست که یه چیزی رو بدونی

...بهم گفت

..."خواهش میکنم به راجرز بگو"

 

"وقتی مجبور باشی بری، باید بری"

 

و تو هم باهام میای

 

...خدای

 

...سم، واسه

واسه قسمت جنوبی ساختمون، اورژانس و آتش نشانی لازم داریم

باید بریم اون بالا

 

بیدار شو عزیزم
با پدرت خدافظی کن

این بی خانمانی که روی مبل ـه کیه؟

 

بخاطر همینه که دوست دارم واسه کریسمس بیام خونه

درست قبل از اینکه شهر رو ترک کنی

مودب باش عزیزم
مربوط به مطالعات خارج از کشور ـه

جدی، کدوم خارج؟
اسمش چیه؟

کندیس

یه لطفی کن، تا قبل از دوشنبه خونه رو آتیش نزن

خیلی خب، پس دوشنبه س

خوب شد فهمیدم
جشن م رو طبق این روز میچینم

کجا میرین؟

پدرت داره مارو واسه یکم استراحت میبره باهاما

باید یه خرده از اوضاع بوجود اومده فاصله بگیریم

مربوط به پنتاگون ـه، درسته؟

نگران نباشین، دارین به عنوان مامور، خیلی رمانتیک میرین تعطیلات

میدونی، میگن طعنه زنی واحد اندازه گیری واسه استعداد ـه

اگه درست باشه، یه روزی یه آدم بزرگی میشی

میرم ساکهارو بیارم

 

وقتی اینجا نیستی دلش واست تنگ میشه

 

صادقانه بگم، تو هم دلت واسمون تنگ میشه

چون این آخرین باریه که با هم دیگه ایم

 

خودت میدونی که قراره چه اتفاقی بیافته

یه چیزی بگو، اگه نگی، تاسف میخوری

 

دوست دارم، بابا

 

و اینکه، میدونم هرکاری که از دست برمیومد انجام دادی

 

این چیزی بود که آرزو داشتم اتفاق بیافته

 

...صرف تحکیم بخشیدن

به حوادث گذشته یا
BARF

خداا، باید روی این واژه ی اختصاری کار کنم

...شیوه ای فوق العاده پر هزینه از به اختیار درآوردن هیپوکمپوس
(غده ی مربوط به احساسات و حافظه)

برای خاطرات واضح ... و ناراحت کننده

 

...درواقع این واقعیت که به فرودگاه نرسیدن

یا حتی کارایی که برای جلوگیری از غم و اندوهم انجام دادم، رو تغییر نمیده

 

به اضافه ی، 611میلیون دلار برای این آزمایش ی کوچک درمان شناسی م

 

هیچ عقل سالمی همچین هزینه ای براش کنار نمیذاشت

 

کمکم کنین، نظریه ی گزینش "ام آی تی" چی بودش؟

...پدید آوردن، منتشر کردن و حفظ دانش

...و کار کردن با بقیه

برای غلبه بر مبهم ترین چالشهای جهانی

 

خیلی خب، شما، یا بقیه

...درحالی که چالشها رو با شما مواجه میکند

پیچیده ترین مسائلی هستن که بشریت تاحالا شناختن

بعلاوه، بیشترتون رو ورشکسته کرده

که، منو شیفته ی کار شما کرده

...از این لحظه، هر دانشجویی یه شخص همتراز

برای آغاز کار خودش در "بنیاد بورسیه سپتامبر" در نظر بگیره

که به موجبش، همه ی پروژه های شما تایید و مشمول دریافت بورس خواهند شد

 

بدون دقدقه، بدون مالیات

آینده رو بسازید

از همین الان شروع کنین

حالا میخوام ریاست این بنیاد رو بهتون معرفی کنم، پپر پاتز

 

برید یکم خوش باشید

 

سخنرانیت...سخنرانیت نفسم رو بند آورد

تونی، چقد بلندنظرانه
چقد پول اهدا میشه

...رو حساب کنجکاوی نزار

واسه استعداد ها، سهمی از این بورسیه قائل شدی؟

میدونم..ولی میخوام مطمئن شم

یه ایده ی توپ واسه ی یه هات داگی مستقل دارم

...اساسا چاشنی های حاوی مواد شیمیایی

دسشویی این طرفه؟
آره، مواد افزودنی به گوشت

آقای استارک، بابت تلویزیون متن رسان خیلی معذرت میخوام

نمیدونستم اسم خانم پاتز حذف شده
بهمون وقت ندادن که درستش کنیم

اشکال...نداره
برمیگردم

بعدا ادامه میدیم

 

کاری که واسه جوونا انجام میدی قابل تقدیره

سزاوارش هستن

چون باعث میشه وجدانم آرامش بگیره

میگن، یه ارتباطی بین بخشش و گناه وجود داره

 

ولی، تو پول داری

 

هرچقد دلت میخواد ولخرجی کن

 

درسته؟

 

بالا میری؟

همونجایی که دلم میخواد هستم

خیلی خب، باشه

 

متاسفم، بخاطره خطرهای شغلی ـه

منم واسه وزارت خارجه کار میکنم
بخش حقوق بشر

میدونم خسته کننده ست

 

ولی، با این وجود تونستم یه پسر رو بزرگ کنم

 

به آینده ش خیلی افتخار میکردم و امیدوار بودم

 

اسمش چارلی سپنسر بود

 

تو به قتل رسوندیش

 

تو سوکوویا

 

میدونم که اصلا براتون ارزشی نداره

 

فکر میکنین که برای ما مبارزه میکنین

شماها فقط واسه خودتون مبارزه میکنین

 

کی قراره انتقام پسر منو بگیره، استارک؟

 

اون مرده، و منم تورو مقصر میدونم

 

...11واکاندانی در پی این برخورد

...بین انتقام جویان و گروهکی از مزدوران

طی ماه گذشته، در لائوس، نیجریه، کشته شدند

...این اتفاق درحالی رخ داد که

عملیات نجاتی در حال جریان برای گردهمایی سنتی واکاندانی ها بود

خون مردم ما بخاطر افراد خارجی ریخته شده است

...نه فقط بخاطر کارهای مجرمین

بلکه بخاطر عملکرد دفاعی برای مقابله با آنها

پیروزی که در آن مردم بیگناه قربانی بشن، پیروزی قلمداد نخواهد شد

...پادشاه واکاندا همچنین به

 

...کدام مرجع قانونی دیگری چنین اختیاری

مانند واندا مکسیموف را دارا هست که در نیجریه عملیاتی شروع کند؟

 

تقصیر منه
اینطور نیست

پس تلویزیونو روشن کن، خیلی قشنگ مطمئن میشی

به عنوان رهبر گروه ، من باید اون بمب رو میگرفتم

 

...راملو گفت باکی، و

 

یه دفعه تبدیل به یه بچه ی 16 ساله تو بروکلین شدم

 

مردم میمیرن

 

تقصیر منه
تقصیره هردومونه

...این شغل

 

تا جایی که میتونیم آدما رو نجات میدیم

...این به این معناست که همشون نه

...ولی اگه نتونیم باهاش کنار بیایم

...دفعه بعدی

 

ممکنه کسی دیگه نجات پیدا نکنه

 

ویز، در این مورد صحبت کرده بودیم

...درسته، ولی در باز بود، منم فرض کردم

 

کاپتان راجرز میخواستن از اومدن آقای استارک مطلع بشن

ممنون، الان میام

از...در میرم

و اینکه، یک مهمان آوردن

میدونی کیه؟

وزیر خارجه

 

5سال پیش، یه حمله قلبی بهم دست داد

دقیقا موقع زدن توپ، چوب رو انداختم

...بعدش متوجه شدم، بهترین بازی عمرم بود

چون 13ساعت جراحی و سه بار بای پس رو گذروندم
Bypass: عمل مربوط به قلب

 

...چیزی رو فهمیدم که بعد از 40سال سابقه تو ارتش هیچوقت یاد نگرفتم

چشم انداز

 

دنیا، بدهی غیر قابل پرداختی به انتقام جویان داره

 

شماها، برای ما جنگیدید

ازمون محافظت کردید، جونتون رو به خطر انداختید

درحالیکه عده ی کثیری از مردم به چشم قهرمانان به شما نگاه میکنن

...برخی هم

 

کلمه ی "پلیس خودخوانده" رو ترجیح میدن

اونوقت شما از چه کلمه ای استفاده میکنین، جناب وزیر

خطرناک چطوره؟

...شما اسم، یه گروه آمریکایی، با تواناییهای خارق العاده

...که دائما در حال رد شدن از خطوط قرمز و پیروی کردن از یکدیگر

...تشخیص خوب و بد از نظر خودشون

و بطور کلی نگران عواقب کارایی که میکنن نیستن رو ، چی میزارین

 

نیویورک

 

واشنگتن

 

سوکوویا

 

لائوس

 

خیلی خب، کافیه

 

طی 4سال گذشته، عملیاتهایی بدون کنترل و بدون نظارت انجام دادین

همین موارد کافی بود تا دیگه دولت و بطور کلی دنیا نتونه تحمل کنه

 

ولی فکر کنم یه راه حل داریم

 

پیمان سوکوویا

تصویب شده توسط 117 کشور

به این معنا که، انتقام جویان دیگه نباید به عنوان یه تشکیلات خصوصی باشن

...در عوض، باید عملیاتهاشون رو تحت نظارت هیئتی از سازمان ملل

تنها زمانی و به شرطی که اون هیئت صلاح بدونن، انجام بدن

انتقام جویان بر این پایه که دنیا رو جای امن تری درست کنن، شکل گرفته

احساس میکنم که این کار رو هم کردن

بگو بینم کاپتان، اصلا میدونی ثور و بنر الان کجان؟

..اگر من به طور نابجا همچین خرابی به این مقیاس به جا میذاشتم

...میتونستی منتظر عواقبش باشی

سازش، اطمینان دوباره
دنیا بر این پایه میچرخه

باور کنین، این حد وسط ـه

پس، یه امکانات خاصی در نظر گرفته شده

از حالا به مدت 3 روز
سازمان ملل برای تصویب این پیمان تو وین مهلت داده

 

صحبت ما تموم شد

 

اونوقت اگه تصمیم ما برخلاف میل شما باشه؟

 

اونوقت بازنشست میشید

 

کلیولند

 

کسی هست؟

 

این ماشین شماست این جلو؟

 

کنترل ماشین رو از دست دادم

 

شاید بتونیم، خودمون حلش کنیم

اگرم بخوای زنگ بزنی پلیس، اشکالی نداره

نه

 

پلیس نمیخواد

 

ممنون

 

خودتو خوب نگه داشتی، سرهنگ

 

تبریک میگم

 

گزارش ماموریت: 16 دسامبر، سال 1991

کی هستی؟

 

اسمم زیمو ـه

 

سوالمو تکرار میکنم

گزارش ماموریت: 16 دسامبر، سال 1991

چطور منو پیدا کردی؟

...زمانی که شیلد شکل گرفت
(انتقام جویان)

بیوه ی سیاه، هایدرا رو به قصد مردم رها کرد

میلیونها صفحه، یعنی بیشترشون رمزنگاری شدن

رمزگشایی ـشون کار راحتی نبود

...ولی

 

...من تجربه

 

و صبر دارم

 

هرکسی این دوتا رو داشته باشه، میتونه هرکاری کنه

چی میخوای؟

 

گزارش ماموریت: 16 دسامبر، سال 1991

برو جهنم

 

...هایدرا واسه هدفش هرکاری میکنه

پس مرگ تو اذیتم نمیکنه

...ولی باید از این کتاب

و بقیه ی روشهای خطرناکی که واسه پیدا کردنشون نیاز دارم، استفاده کنم

خیلی هم مشتاقش نیستم

 

...میدونی، شاید فکر کنی داری بخاطر...غرورت میمیری

 

درود، هایدرا

 

وزیر راس، به اندازه یه کنگره مدال افتخار داره، که یکی از مدالهایی که تو داری بیشتره

خب، حالا بیاین بگیم با این موافقت کردیم

...چقد طول میکشه که مثله خلافکارایه دیگه

عروسک زیر دستشون بشیم؟

117کشور میخوان که اینو امضا کنیم

117تا، سم، اونوقت تو خیلی راحت میگی
"نه، اشکال نداره"

چند وقته داری واسه هر دوطرف بازی میکنی؟

یه معادله دارم
این دیگه مشکل رو حل میکنه

...طی این 8 سالی که آقای استارک خودشون رو به عنوان مرد آهنی معرفی کردن

تعداد افراد متخصص، به طور تصاعدی افزایش یافت

...و در این برهه زمانی

...تعداد حوادث مافوق بشر هم

به طور چشمگیری افزایش پیدا کرد

یعنی میگی تقصیر ما ـه؟

دارم میگم که ممکنه رابطه ی علت و معلولی باشه

 

قدرت بدیهی ما، چالشهای جدید رو دعوت میکنه

چالشی با انگیزه ی مواجه

و مواجهه ... فاجعه بوجود میاره

بطور سهوی

 

سهوی بودن به این معنا نیست که بتونیم حوادث خارج از کنترل رو فراموش کنیم

 

تونی، بر خلاف عادت چیزی ازت نمیشنویم

بخاطر اینه که قبلا تصمیمش رو گرفته

بچه ها، شماها خوب منو میشناسین

 

درواقع، در حال کلنجار رفتن با سردرد الکترومغناطیسی م هستم

اوضاع هم همینطوره، کاپتان

...فقط یه درد مقطعی ـه
به گفته ی هامفری

کی قهوه رو تو ظرفشویی گذاشته؟

وظیفه ی منه که آب و دون ـه یه گروه دوچرخه سوار رو بدم؟

 

از اینا بگذریم، این چارلز سپنسر ـه

بچه ی فوق العاده ایه
مهندس کامپیوتر

معدل 3.6

نخبه تو کار خودش
یه پروژه علمی تو پاییز برداشته بود

اولش، میخواست واسه خودش کسی بشه

درواقع تا قبل از اینکه پشت میز بزارتش

دنیا رو فقط به عنوان خدمت کردن...میدید

چارلی نمیخواست بره وگاس اونم زمانی که من میخواستم اونجا برم

نمیخواست بره پاریس یا امستردام
بامزه س

تصمیم گرفت تابستونش رو، صرف ساختن خونه های مستحکم برای فقرا کنه

حدس بزنین کجا، سوکوویا

 

...فکر کنم، میخواست یه تغییری بوجود بیاره، یعنی، ما که نمیدونیم

چون یه ساختمون رو انداختیم روش اونم وقتی که داشتیم با هایدرا مبارزه میکردیم

 

اینجا نمیتونیم هیچ تصمیمی بگیریم

 

باید تمام جوانب رو در نظر بگیریم

هر چیزی که میخواد پیش بیاد، من هستم

...اگر نمیتونیم محدودیتهایی بپذیریم، پس سرکش هستیم

یعنی بهتر از آدم بدا نیستیم

تونی، یه نفر جلوی چشای تو کشته شده، خواهشا تسلیم نشو

کی میگه داریم تسلیم میشیم؟

ما، اونم با قبول نکردن مسئولیت کارهامون

این اسناد تبدیل به رسوایی میشه
...معذرت، استیو، این

این خودبینی و تکبر خطرناک ـه

داریم در مورد سازمان ملل صحبت میکنیم

سازمان امنیت جهانی نیستش، شیلد نیستش، هایدرا نیستش

نه، ولی توسط افرادی اداره میشه که برنامه دارن، و تبصره برای برنامه هم هست

خوبه
بخاطره همینه که اینجام

...وقتی متوجه بشم که اسلحه هام ممکنه دست آدم نادرستی بیافته

دست نگه میدارم و تولیدش رو متوقف میکنم

تونی، تو خودت انتخاب کردی که این کارو بکنی

اگه اینو امضا کنیم، حقمون برای انتخاب کردن رو از دست میدیم

اگه این هیئت مارو جایی بفرستن که فکر نکنیم به صلاح باشه چی

اگه بخوایم جایی بریم که نیاز باشه، ولی نذارن چی

ممکنه تو کارمون خطا باشه، ولی بازم از ما بهتر وجود نداره

اگه الان این کارو نکنیم، بعدا مجبوری باید این کارو بکنیم

حقیقت اینه، اینطوری دیگه قضیه قشنگ نمیشه

داری میگی که سراغم میان
ما ازت محافظت میکنیم

ممکنه حق با تونی باشه

 

اگه، یه دستمون رو فرمون باشه هنوزم میتونیم رانندگی کنیم

...ولی اگه
جنابعالی همون زنی نیستین که چند سال پیش
به دولت گفتین که بیاین کون مارو ببوسین

من فقط...دارم جوانب رو میسنجم

ما یه سری اشتباهات در ملا عام انجام دادیم

باید اعتماد دوباره مون رو جلب کنیم

یه لحظه، ببخشید...الان دقیقا با حرفام مخالفت کردی یا موافقت

میخوام که مثل قبل بشیم
نه، نه، نمیتونی حرفتو پس بگیری

ممنون
تحت تاثیر کاری که کردی قرار گرفتم

خیلی خب، موضوع بسته شد

من برنده شدم
مارگارت از دنیا رفت

باید برم

 

لندن

 

مارگارت پگی کارتر

 

...و حالا

میخوام از شارون کارتر دعوت کنم که بیان و چند کلمه ای صحبت کنن

 

مارگارت کارتر بیشتر به عنوان بنیانگذار شیلد شناخته شده بود

 

ولی من به عنوان خاله پگی میشناختمش

 

یه عکسی تو دفتر کارش داشت

خاله پگی کنار جان اف کندی ایستاده بود

 

به عنوان یه بچه، فوق العاده بود

ولی، بار مسئولیت سنگینی پشت پرده بود

بخاطر همین هیچوقت به کسی نگفتم که ما به هم وابسته بودیم

 

...یه بار ازش پرسیدم که چطوری میتونه به طور همزمان

دیپلماسی و جاسوسی رو مدیریت کنه اونم زمانی که
کسی نمیخواست زنی رو ببینه که در هر دو قسمت موفق باشه

در جواب گفت
"وقتی میتونی، مصالحه کن"

و زمانی که نمیتونی، نکن

حتی اگر همه دارن بهت میگن که چیزی غلط، درست ـه

حتی اگر کل دنیا دارن بهت میگن که انجامش بدین

...وظیفه تو اینه که، به مانند یه درخت ایستادگی کنی

...تو چشماشون نگاه کنی و بگی نه

خودتون انجامش بدین

 

...وقتی از کما بیرون اومدم

انگار که میخواستم مردنش رو قبول نکنم

 

...وقتی فهمیدم که زنده س

 

خیلی خوشحال بودم که دوباره دارمش

اونم همینطوری ازت یاد میکرد

 

دیگه کی امضا کردش

تونی، رودی، ویژن

کلینت؟

میگه میخواد بازنشست شه

واندا؟
معلوم نیست

 

واسه امضا کردن پیمان میرم وین

یه عالمه اتاق تو جت هستش

 

بخاطر اینکه با قبولش داریم کمترین مقاومت
رو میکنیم، به این معنا نیست که راه ـه اشتباهه

کنار هم موندن مهمتر از اینه که چطوری کنار هم بمونیم

 

کاری که لازمه انجام بده

 

متاسفم، ناتاشا
من نمیتونم امضاش کنم

 

میدونم

 

پس اینجا چیکار میکنی؟

 

دلم نمیخواست تنها باشی

 

بیا

 

وین

...در یک نشستی خاص در سازمان ملل

117کشور گرد هم آمدن تا پیمان سوکوویا رو تایید کنن

 

ببخشید، خانم رامنوف؟
بله

اینجارو باید امضا کنین

 

ممنون
مرسی

 

فکر میکنم که هیچکدوممون به این جور نشست ها عادت نداریم

خب، همیشه یکنواخت نمیشه

به نظر تا الان کار درست رو انجام دادین

البته با در نظرگرفتن سفر آخر ـتون به واشنگتن

فکر نمیکردم برای شرکت در این جلسه راحت باشید

بله، نیستم

ولی اینکه تنهایید یکم برام عجیبه، خانم رامنوف

چرا، مگه شک دارید؟

به پیمان، بله
به سیاست، نه خیلی

دو نفر تو یه اتاق میتونن بیش از 100 نفر کارساز باشن

به جز اینکه بخوای یه پیانو رو جابه جا کنی

پدر

خانم رامنوف
پادشاه تچاکا

خواهش میکنم، عذرخواهی من برای اتفاقی که در نیجریه افتاد رو بپذیرید

ممنون

ممنون بخاطر موافقتتون برای این قضایا

ناراحت شدم شنیدم که کاپتان راجرز نمیتونن امروز بهمون ملحق بشن

درسته، منم همینطور
از همگی خواهش میکنم سر جاشون بنشینند

جلسه در شرف شروع شدن میباشد

 

آینده داره صدا میکنه

 

باعث افتخار بود

ممنون

 

...برای مردی که دیپلماسی رو قبول نداره

خیلی به نفع تو خواهد بود

خوشحالم، پدر

 

ممنون

ممنون

زمانیکه از وایبرانیوم دزدیده شده ی
...واکاندا در ساخت اسلحه ای خطرناک استفاده میشه

ما، در واکاندا، باید به میراثمون جواب پس دهیم

...آن مردان و زنانی که طی ماموریتی درست، در نیجریه

کشوری که سابقه ی طولانی در صنعت حمل و نقل داره، کشته شدند

اما، ما اجازه نمیدهیم، ، که این بداقبالی ها ما رو به عقب برگرداند

ما خواهیم جنگید تا به دنیایی که میخواهیم با آن بپیوندیم، ثابت کنیم

از انتقام جویان به خاطر حمایت از این پیمان، کمال تشکر رو دارم

 

واکاندا افتخار میکند که دستش را برای صلح دراز کند

همه بخوابین

 

...مادرم سعی کرد باهام صحبت کنه که برم سربازی، ولی

خاله پگی موافق نبود

اولین جلد چاقو م رو اون واسم خرید

خیلی کاربردی ـه
و شیک

 

ازت خواسته که اینجا بمونی؟ CIA

تو برلین، اینکه به دایره ی نیروی ویژه و تروریست ملحق شم
درسته

بنظر خوبه
واقعا، نه؟

 

خیلی وقته میخوام ازت بپرسم

...یعنی از زمانی که داشتی تو واشنگتن جاسوسی م رو میکردی

منظورت وقتی ـه که داشتم کارمو انجام میدادم؟

 

پگی میدونست؟

 

اون رازهای زیادی داشت

 

نمیخواستم که درباره ی تو چیزی داشته باشه

 

ممنون که تا اینجا همراهیم کردی
خواهش

 

استیو، باید یه چیزی رو ببینی

...بمبی که در یک ون خبرنگاری پنهان شده بود

...جلوی ساختمان سازمان ملل در وین منفجر شد
کی هماهنگ کرده؟

بیش از هفتاد نفر زخمی و حداقل 12 نفر کشته به جا گذاشت

که شامل پادشاه واکاندا تچاکا هم شد

...منابع رسمی تصویری را منتشر کردند

...که نشان میدهد جیمز بیوکانن بارنز، سرباز زمستانی

از مامورین هایدرا، که ماموریتهای تروریستی

و ترورهای سیاسی زیادی انجام داده است، میباشد

باید برم سر کار

 

یه تیم کامل از همکارهام دارن میان

 

باید طی دو ساعت علت رو مشخص کنیم

 

خیلی متاسفم

 

در فرهنگ من، مرگ، پایان نیست

 

مرگ یعنی...قدم برداشتن به تعالی

 

خوشحال... و با دو دست وارد میشی

...تو رو به سمت منطقه ی سبزی میبرن که

 

میتونی برای همیشه بدوی

 

خیلی آرامش بخش به نظر میاد

پدرم هم همین طور فکر میکرد

 

من مثل پدرم نیستم

تچالا

نیروی ویژه تصمیم میگیره با بارنز چیکار کنه

 

نیازی نیست، خانم رامنوف

 

خودم میکشمش

 

بله؟
حالت خوبه؟

آره، ممنون
شانس آوردم

 

میدونم که بارنز چقد برات مهمه، واقعا میدونم

 

تو خونه بمون

فقط قضیه رو بدتر میکنی، لطفا

داری میگی دستگیرم میکنی؟
نه

 

اگه دخالت کنی، یکی این کارو میکنه
این اتفاق میافته

...اگه پاش گیر باشه

من باید به دادش برسم

چرا؟

چون من تنها کسی م که دوست نداره بمیره

 

لعنتی

 

بهت گفت کنار بکشی؟

 

شاید واسش سود داره
بارنز داره بخاطر من این کارو میکنه

شاید مربوط به 1945 باشه

فقط میخوام مطمئن شم که تمام جوانب رو در نظر گرفتیم

کسایی که به سمت تو نشونه بگیرن، به سمت منم میگیرن

 

دیگه کم مونده همه ی مردم بدونن چه خبره

همه فکر میکردن سرباز زمستانی میرفته به سالن اونا

بیشترشون نا معتبرن، به جز این

 

...رئیسم میخواد که خلاصه ماجرا رو بهش گزارش بدم، تازه خیلی چیزارو هم میدونه

این جواب تمام چیزاییه که لازم داری

ممنون
باید خیلی عجله کنی

حکم تیر به محض دیدن ، داریم

 

بازگشت

 

یک

 

واگن باری

 

آقای مولر، صبحانتون رو آوردم

 

قبل از باز کردن در، بوش رو متوجه شدم
ممنون

استیک و قهوه ی سیاه
در ضمن

اگه بخواین میتونم واستون یه چیز متفاوت درست کنم

بسیار خب، عالیه

...میزارمشون روی
نه، نه

خودم میزارم، خودم میزارم
بازم ممنون

 

بخارست

 

حواست باشه، کپتان

نیروی ویژه آلمان دارن از جنوب نزدیک میشن

مفهومه

 

منو میشناسی؟

 

استیو هستی

 

تو موزه درباره ت خوندم

تو اطراف ساختمون مستقر شدن

 

میدونم نگرانی

درواقع دلایل زیادی هم واسش داری

 

ولی داری دروغ میگش

 

من تو وین نبودم، دیگه اون کارارو نمیکنم

دارن وارد ساختمون میشن

الان، آدمایی که فکر میکنن تو این کارو کردی دارن میان اینجا

و قرار هم نیست که تورو زنده ببرن

هوشمندانه س، استراتژی خوبیه

 

رو پشت بوم هستن، موضع من تو خطره

 

با یه مبارزه قرار نیست تموم شه، باک

 

همیشه با مبارزه تموم میشه
5ثانیه

تو منو از رودخونه کشیدی بیرون، چرا؟

نمیدونم
3ثانیه

چرا، میدونی

 

وارد شدن، وارد شدن

 

بارنز، تموم کن

اینطوری کسی رو میکشی

 

نمیخوام کسی رو بکشم

 

مضنون داره ممانعت و فرار میکنه
...داره میره سمت شرق ساختمون

 

بیخیال شو

 

سم، جنوب غربی سقف
اون یکی دیگه کدوم خریه؟

دارم میرم ببینم

 

سم
دارمش

 

بایستید

 

بایستید

 

سم، نمیتونم این یارو رو رد کنم
درست پشت سرتم

 

همین حالا، تمومش کنین

 

تبریک میگم، کاپتان
شما مجرم هستین

 

اعلی حضرت

 

مقداری فلفل قرمز

مقداری

 

فلفل قرمز ـه؟

فکر میکنم، روحتون رو به پرواز در میاره

 

روح پرواز کرد

 

...در دفاع از خودم
...راستش هنوز

...یعنی تا حالا چیزی نخوردم
میدونم

خواهش میکنم

 

واندا

هیچکس ازت بدش نمیاد، واندا

 

ممنون
خواهش میکنم

...نه، در واقع یک پاسخ ناخواسته از امیگدالا هست که
(بخشی از مغز که مربوط به حافظه،احساسات و حس بویایی است)

نمیتونن مساعدت ولی میتونن ازت بترسن

تو اینطوری هستی؟

...امیگدالای من غیرطبیعی هستش، پس

 

من معمولا یه جور درباره ی خودم فکر میکنم

البته، گذشته از این

من یه چیز دیگه م

و هنوز خودمم، فکر کنم

ولی...این چیزی نیست که بقیه میبینن

 

هیچ میدونی که نمیدونم این چیه

 

واقعا نمیدونم

میدونم که تو این جهان وجود نداره

...ولی به لوکی قدرت میده، توانایی های تور فراهم میکنه، ولی

 

طبیعت واقعیش، یه رازه
با این حال، هنوز جزئی از منه

ازش میترسی؟

ای کاش میتونستم بهش پی ببرم

هرچی جلوتر میرم، کمتر کنترلم میکنه

روزی، کی میدونه، حتی ممکنه من کنترلش کنم

 

نمیدونم داخلش چیه ولی فلفل قرمز نیستش

من دارم میرم فروشگاه، 20دقیقه دیگه برمیگردم

به جای اون ، میتونیم پیتزا سفارش بدیم؟

 

ویژن، نمیخوای بزاری برم بیرون؟

 

موضوع امنیت هستش
میتونم از خودم محافظت کنم

 

خودتون نه

 

آقای استارک خواستن که تا حد ممکن دیگه حادثه ی دیگه ای در ملاء عام اتفاق نیافته

تا زمانی که پیمان تصویب بشه و امنیت بوجود بیاد

 

خواسته ی تو چیه؟

 

منم مثله کسایی بدونی... که تو رو میبینن

 

برلین

 

پس، از گربه ها خوشت میاد؟
سم

چیه؟ رفیقمون لباس گربه ها رو میپوشه اونوقت نمیخوای بیشتر بدونی؟

 

لباست، وایبرنیوم ـه؟

 

پلنگ سیاه نسلهاست که محافظ واکاندا هستش

لباسی که از جنگجویی به جنگجوی دیگه میرسه

 

و حالا بخاطر رفیقت که پدرم رو به قتل رسونده

لباس پادشاهی هم میپوشم

 

...حالا هم به عنوان جنگجو و هم به عنوان پادشاه، از شما میپرسم

فکر میکنین چقد میتونین رفیقتون رو از دست من نجات بدین؟

 

چه اتفاقی قراره بیافته؟

اتفاقی که واست خودتون میتونست بیافته

ارزیابی روانی و استرداد مجرم

ایشون اورت راس، معاون فرمانده ی نیروی ویژه هستن

وکیل چی؟
وکیل، با مزه س

برین یه نگاهی به اسلحه هاشون که ضبط شده بندازین

اظهارات شما هم میگیریم

بهتره برم حواسم به پنجره باشه یه وقت کسی نیاد ورش داره

 

واستون به جای سلول یه دفتر در نظر میگیریم

یه لطفی بکنین، همونجا بمونین

قرار نیست جایی برم

محض اطلاع، به هم ریختن قضایا، اینطوریه

باکی زنده س
(محض اطلاع)

 

بقیه مون تا دادگاه بعدی اینجا میمونیم

سرهنگ راس، هم مسئول پاکسازی ن

سعی نکنین چیزی رو بهم بزنین، تا قضیه رو درست کنیم

عواقب؟
مطمئن باش عواقب داره

 

چیزی که مشخصه تو هم میتونی اسم منو ببری چون من این کارو کردم

امر دیگه؟
ممنون، قربان

عواقب؟

وزیر راس میخواد که تحت تعقیب قرار بگیرین
باید یه چیزی بهش میگفتم

قرار نیست دوباره سپرم رو پس بگیرم، درسته؟

از نظر حقوقی، جز اموال دولتیه

تجهیزات تو هم همینطور
عالیه

گرمتر از زندان ـه

 

میخوای یه چیز باحال ببینی؟

 

یه چیزی از وسایل پدرم پیدا کردم

 

از بیکاری بهتره

 

رزولت سال 1941، سند مربوطه رو با این امضا کرد

منابعی که متفقین بیش از هرچیزی نیاز داشتن رو فراهم کردش

بعضیا میگن مارو به جنگ نزدیکتر کرد

 

اگه اینجا نبودی، به قدر کافی ازین چیزا میدیدی

 

دارم سعی میکنم، بهش چی میگین

الفرمج، همین میگین دیگه

 

پپر اینجاس؟ نمیبینمش

 

...ما...یجورایی

...یجورایی که نه
حامله س؟

مسلما نه، یکم بهم فرصت دادیم

 

تقصیر هیچکدوممون نیست

 

ناراحت شدم، تونی، نمیدونستم

چند سال پیش تغریبا از دستش دادم، بعدش لباسارو(تجهیزاتم) انداختم دور

بعدش، مجبور شدیم هایدرا رو از بین ببریم

بعدشم اولتران، که تقصیر من بود

بعدشم، بعدشم، بعدشم، که دوباره مثل قبل شدم

چون حقیقت اینه که نمیخوام لباسارو کنار بزارم

 

از طرفی نمیخوام پپر رو از دست بدم

فکر کنم، این پیمان، ممکنه یکم مشکل رو حل کنه

 

تو دفاعیاتش گفت، همش از من میگه

 

میگفت، بابا همش کم کاری میکنه، ولی با
مامان با همدیگه مشکلات رو حل میکردن

راستش، خوشحالم که هاوارد ازدواج کرد

فقط جوونی و زمانی که مجرد بود رو ازش یادم میاد

جدی؟ شما دوتا همدیگه رو میشناسین؟

هیچوقت نگفته بود، شاید فقط یه هزار باری گفته بود

 

خدا، ازت متنفرم

 

دلم نمیخواد قضیه بدتر بشه

میدونم، چون خیلی آدم مودبی هستی

 

اگه ببینم یه اتفاقی داره خلاف جهت پیش میاد، نمیتونم بی توجهی کنم

بعضی وقتا دوست دارم بتونم
نه، دوست نداری

 

نه، دوست ندارم
...بعضی وقتا

بعضی وقتا دلم میخواد یه مشت روونه ی دندونای قشنگت کنم

ولی دلم نمیخواد ببینم ترکم میکنی

بهت احتیاج داریم، کاپتان

تا اتفاقات عجیب دیگه ای نیافتاده، خواهشا...امضا کن

میتونیم 24 ساعت قبل رو قانونی درستش کنیم

بارنز رو به جای زندان واکاندا میفرستیم یه مرکز اعصاب آمریکایی

 

...نمیگم که غیر ممکنه، ولی باید یه جای مطمئن باشه

حتما

به محض اینکه یکم توجه هارو جلب کنیم، این اسناد میتونن اصلاح بشن

یه راهی پیدا کردم که تو و واندا رو به مقامهای قبلیتون برگردونم

واندا؟ واندا دیگه چیه؟
حالش خوبه

الان تو محل اقامتش هس
ویژن داره کارای شرکتش رو انجام میده

خدااا، تونی
...هر دفعه که

...هر دفعه که فکر میکنم داری به قضایا درست نگاه میکنی

چیه؟ 100هزار هکتار زمینه که دورش آب ـه

واسش صفحه نمایش جور کردن
راههای بدتری برای حفاظت از مردم وجود داره

حفاظت کردن؟
اینطوری میبینی؟

این حفاظت کردنـه؟ به این میگن بازداشت، تونی

...شهروند آمریکا نیستش

بیخیال تونی
و برای خرابکاریهای عظیم و اسلحه های مورد نیاز، ویزا نمیگیرن

اون فقط یه بچه س
یکم راحتم بزار

 

...کاری که باید میشد رو دارم میکنم

یعنی نزارم اوضاع بدتر بشه

 

هی همینو به خودت بگو

 

متنفرم وقتی به توافق نرسم

 

سلام آقای بارنز

از طرف سازمان ملل فرستاده شدم تا شما رو ارزیابی کنم

اشکال نداره بشینم؟

 

اسم کوچیکتون جیمز ـه؟

 

رسید تجهیزاتت

 

لباس پرنده ای، بی خیال

من ننوشتمش

 

واسه قضاوت کردن درموردتون اینجا نیستم

فقط میخوام یه چنتا سوال ازتون بپرسم

 

میدونی کجا هستی، جیمز؟

 

اگه باهام حرف نزنی نمیتونم کمکت کنم، جیمز

اسم من باکی ـه

 

کسی هست؟

 

خیلی خب

 

اینجا رو امضا کنین

اینجا؟
بله

 

چرا نیروی ویژه این عکسارو به عنوان سرنخ منتشر کرده ؟

به عنوان یه حواس پرتی، تا جایی که میتونیم مردم رو دور نگه داریم

درسته

روش خوبی برای بیرون آوردن طرف از مخفیگاهش ـه

یه بمب جاگذاری کنی، عکستو بگیرن

بعدشم نگاه 7 میلیارد آدم روی سرباز زمستانی باشه

یعنی میگی یه نفر واسش پاپوش دوخته تا پیداش کنه

استیو، دوساله داریم دنبال یارو میگردیم هیچی پیدا نکردیم

ما تو سازمان ملل بمبگذاری نکردیم
خیلیا با اون اتفاق حواسشون پرت شد

...که چی؟ نمیشه تضمین کرد که بخاطر این واسش پاپوش درست کنن

بیشتر واسه ما خوب شد که گرفتیمش

 

همینطوره

 

بگو باکی

تو سرت یه معامله ی خوب داری، مگه نه؟

 

نمیخوام درباره ش صحبت کنم

...فکر میکنی

اگه حرف بزنی، چیزایی که تو ذهنت هستن تموم نمیشن

 

نگران نباش

بسته تحویل داده شد

فقط یکبار باید باهم صحبت کنیم

 

این چیه؟

 

!چه خوب
زودباشین بچه ها، میخوام بارنز رو ببینم

زود

فرایدی، منبع خرابی کجاست

 

زیرزمین طبقه 5، بال شرقی

 

این چه کوفتیه؟
چرا تو خونه ت ادامه ندیم؟

رومانی نه، بروکلین هم مسلما نه

 

منظورم خونه ی واقعیته

 

حسرت

 

فرسوده

بسه

هفده

 

بسـه

 

سپیده دم

 

کوره

 

نُه

 

مهربان

 

بازگشت

یک

 

واگن باری

 

سرباز؟

 

آماده ی اطاعت کردن

گزارش ماموریت: 16 دسامبر، سال 1991

 

کمکم کنین، کمک

 

پاشو

 

کی هستی، چی میخوای؟

 

شاهد سقوط امپراطوری باشم

 

همه ی غیرنظامی ها رو خارج کنین

کل محوطه ی ساختمون محاصره و مجهز به هلیکوپتر جنگی

خواهشا بگو که لباساتو آوردی

...معلومه آوردم، مدل تام فورد، سه تیکه، دو دکمه ای

...من که در حال انجام وظیفه م، نه مبارزه

دنبالم بیاین

 

تو موقعیتیم

 

حداقل میتونی منو بشناسی

 

لعنتی

 

دوباره ازم پرسید که میخوای اونجا باشی؟

گفتم فکر نمیکنم

باید صورت کوچیکشو میدیدی، سعی ت رو بکن، باشه؟

دارم میرم بخوابم، دوست دارم

 

...جیمز بارنز، مضنون بمبگذاری ساختمان سازمان ملل در وین

...امروز از بازداشت فرار کرد

...همچنین کاپتان استیو راجرز و سم ویلسون هم ناپدید شدند

 

کاپتان

 

استیو

 

با کدوم باکی داریم صحبت میکنم؟

 

اسم مادرت سارا ست

 

همیشه تو کفشات روزنامه میذاشت

 

نمیتونستی تو موزه بخونیشون

به همین راحتی، میتونیم دیگه راحت باشیم؟

چیکار کردم؟
کافیه

میدونستم این اتفاق میافته

هرچیزی که هایدرا وارد ذهنم کرده، هنوز همینجاست

تنها کاری که باید بکنن اینه که اون کلمات لعنتی رو بگن

اون کی بود؟
نمیدونم

مردم دارن میمیرن
بمبگذاری، تله ها

اون دکتره همه ی این کارارو کرد که فقط 10 دقیقه باهات تنها بمونه

ازت میخوام به جای گفتن نمیدونم، تمام تلاشتو بکنی

 

میخواست درباره ی سیبری بدونه

 

اونجایی که منو گرفتن

 

میخواست بدونه دقیقا کجا
چرا میخواست اینو بدونه؟

 

چون تنها من فقط سرباز زمستانی نیستم

سال 1991

 

کارت خوب بود

 

منو ازینجا بیار بیرون

 

اونا کی ن؟
حرفه ای ترین جوخه مرگ

بیشتر از هرکسی تو تاریخ هایدرا آدم کشته ن

اینا تا قبل از اون سرم بود
همه شون مثل تو برمیگردن؟

بدتر

دکتر، میتونه کنترلشون کنه؟

تقریبا

گفت میخواد شاهد سقوط امپراطوری باشه
با این افراد، میتونه

...30زبان صحبت میکنن، خیلی راحت مخفی میشن

میتونن نفوذ کنن، ترور کنن، تضعیف کنن

میتونن کل کشور رو تو یک شب فلج کنن

شما هم عمرا نمیتونین ببینینشون

 

...خیلی راحت میتونیم قضیه رو درست کنیم اگه

اگه به تونی زنگ بزنیم

حرفمونو باور نمیکنه
اگرم باور کنه

کی میدونه اون پیمان این اجازه رو بهش میده کمک کنه یا نه

 

خودمونیم

شاید نه

 

یه نفرو میشناسم

فکر نکنم بدونین کجا هستن

میدونیم
جی اس جی، مرزها رو پوشش میده

جنگنده ها 24 ساعت هفته در حال پروازن

سرنخی پیدا کنن، ما وارد میشیم

وارد نمیشین استارک
وظیفه شما نیست که حلش کنین

یقینا نمیتونین بی طرفانه عمل کنین
چنتا نیروی ویژه واسه این قضیه کنار میزارم

اونوقت درگیر بشن چی، بزاریم استیو راجرز رو بکشن؟

اگر وادار بشیم

اگه بخاطر راجرز نبود، بارنز تو رومانی مرده بود

آدمایی مردن، که الان میتونستن زنده باشن

میتونین نقشه م رو چک کنین

با تمام احترام، نمیتونین با چنتا پلیس جلیقه پوش، این قضیه رو حل کنین

باید بزارین ما دستگیرش کنیم

اونوقت با سری قبلتون چه تفاوتی میکنه

چون این سری قرار نیست کفش تخت و کت شلوار ابریشمی بپوشم

72ساعت، تضمین میکنم

36ساعت

 

بارنز

 

راجرز
ویلسون

ممنون، قربان

 

بازوی چپم بی حس ـه، طبیعیه؟

 

خوبی؟

همیشه

 

36ساعت، خداا

بدجوری کمبود نیروی کمکی داریم
آره

اگه هالک رو داشتیم خیلی خوب میشد
درحال حاضر، کسی رو در نظر داری؟

نه

فکر میکنی طرف ما میموند؟

میدونم

یه فکری داریم
منم همینطور

واسه تو چیه؟
طبقه پایین

واسه تو؟

 

سلام می
سلام

 

امروز مدرسه چطور بود؟
خوب

...این ماشینه بیرون چه بد پارک کرده

 

سلام آقای پارکر

 

...چی...شما اینجا چیکار

سلام، من، من، من پیتر هستم

تونی
...شما

شما...شما...اینجا چیکار میکنین؟

وقت قرارمون بود، ایمیلم به دستت رسید، درسته؟

درسته؟
آره، آره

...درمورد
درباره ی بورسیه ت چیزی بهم نگفته بودی

درباره ی بورسیه س
موسسه سپتامبر

درسته
یادته وقتی درخواست کردی

آره
تاییدش کردم

حالا هم، وارد کار شدیم

بهم هیچی نگفتی که، چه کاری هست؟

داری چیزی ازم مخفی میکنی؟
...راستش، من، من

...راستش میدونستم چقد از سورپرایز شدن خوشت میومد

...با خودم فکر کردم وقتی بزارم بدونی که

بگذریم، واسه چه چیزی درخواست داده بودم؟
بخاطر همین اومدم که مشخصش کنیم

خیلی خب، مشخص...مشخصش کنیم

خیلی باورش برام سخته که ایشون خاله ی کسی باشن

خب همه جوره ش هست دیگه

این تیکه کیک گردویی فوق العاده س

یه لحظه یه چیزی
بله؟

این بورسیه، ازونایی هست واسش بودجه ی جدا کنار گذاشتن؟ آره؟

همینطوره
واقعا

خیلی بودجه بهش تخصیص دادن

ببین داری با کی حرف میزنی

میتونم 5دقیقه باهاش صحبت کنم؟
حتما

 

گردوش خیلی زیاد بود، ولی بد نبود

 

ببین اینجا چی داریم، سیستم قدیمی، نه؟

دست دوم فروشی؟ سپاه رستگاری؟
راستش ماله سطل آشغالن

خودتم خوب این ور اونور شیرجه میزنی
...آره، راستش

به هر حال، ببین

من عمرا واسه بورس درخواست ندادم

اول من

بدون معطلی جواب بده

 

این تویی، درسته؟

نه

...میخوای چیکار، چرا

 

نگاه کنش

خوب گرفتیش، 3000پوند وزن، 40کیلومتر بر ساعت سرعت

آسون نیست، استعداد وحشتناکی داری

اینا...اینا کلیپای یوتیوب ن، درسته

یعنی از اونجا گیرشون آوردی

چون خودت میدونی همشون ساختگی ن
همش با کامپیوتر درست شده

 

...انگار که تو تصویر

آره، آره، آره...یعنی میگی آدم فضایی ها از آسمون گرفتن؟

دقیقا

اینجا چی داریم؟

 

...اون

 

خب

 

پس تو... یه عنکبوت هستی

عنکبوت درمقابل جرم، تو پسر-عنکبوتی هستی؟

 

م...مرد عنکبوتی

توهم ـه، تو نیستی

توهم نیست

 

باورتون نمیشه، امروز خیلی روز خوبی داشتم، آقای استارک

...اتوبوسم جام نذاشت، این دی وی دی پلیر اونجا بودش

بعدشم امتحان جبر
گند زدم

دیگه کی میدونه؟ کسی هست؟

 

هیچکس

حتی...خاله ی به شدت جذاب ت؟
نه

نه، نه، نه، اگه میدونست قاطی میکرد

وقتی هم اون قاطی کنه، من قاطی میکنم

میدونی فکر میکنم واقعا چیش خوبه؟
رشته های در هم تنیده ش

...قدرت کشش پذیریش بی نظیر ـه

کی ساختتش؟
خودم

بالا رفتن از دیوارها

چطور این کارو میکنی؟
دستکشهای چسبنده

...داستان طولانیه، داشتم

خدااا، از تو اینا میتونی ببینی؟

آره، آره، میتونم

 

میتونم...میتونم از تو اونا ببینم، باشه؟
...فقط

وقتی یه اتفاقی میخواد بیافته، انگار حواسم یکدفعه تحریک میشه

کنترلشون یکم سخته، ولی یجورایی خیلی کمک میکنن که تمرکز کنم

تو نیاز مبرم داری که اوج بگیری

بطور عمومی، بالا به پایین

ارتقا مطمئن این علم، بخاطر همین اینجام

 

چرا این کارو میکنی؟

 

میخوام بدونم، هدفت چیه

چی تورو صبحا ازین تخت بیدار میکنه؟

...چون

 

...چون همیشه فقط خودمو خودم بودم

و 6 ماهه که این قدرت رو پیدا کردم

...کتاب میخونم، کامپیوتر درست میکنم

 

و...آره، فوتبال بازی کردن هم دوست دارم

ازطرفی نمیتونم ولی الان نباید اینطور باشه

درسته، چون فرق میکنی
دقیقا

ولی نمیتونم به کسی بگم، پس نمیگم

 

...ببین وقتی تو یه کارایی رو میتونی بکنی که منم میتونم

 

...ولی نمیکنی

 

...و وقتی اتفاقای بدی بیافته

 

بخاطر تو اتفاق میافتن

 

یعنی میخوای نقش آدم خوبه رو واسه مردم بازی کنی، میخوای وظیفه ت رو انجام بدی

دنیا رو یه جای بهتر کنی، درسته؟

آره، آره، فقط نقش آدم خوبه رو بازی کنم

همینه

 

میخوام اینجا بشینم، پس پاتو بردار

 

پاسپورت داری؟
نه

حتی گواهینامه هم ندارم هنوز
تاحالا آلمان رفتی؟

نه
عاشقش میشی

من نمیتونم برم آلمان
چرا؟

 

تکلیف درسی دارم

خب، وانمود میکنم که اینو نگفتی

جدی میگم، نمیتونم همینطوری مدرسه رو ول کنم

ممکنه یه خرده خطرناک باشه

بهتره به خاله خوشگله بگم واسه یه اردو دارم میبرمت

 

به خاله "می" نگو

 

خیلی خب ، مرد عنکبوتی

 

اینو بازش کن
شرمنده، الان درستش میکنم

 

این چیه؟
همینجا بمون، لطفا

 

فکر کنم بهتر بود در بزنم
خدااا

اینجا چیکار میکنی؟
بچه هامو ناامید میکنم

 

قرار بود برم اسکی روی آب

کاپتان به کمکمون نیاز داره، بریم

کلینت

 

نباید اینجا باشی

 

جدی؟

یعنی، مثلا واسه...5 دقیقه بازنشست شدم؟ چون همشون دری وری ن

لطفا عواقب کاراتو در نظر بگیر

خیلی خب، درنظر گرفته شدن

 

خیلی خب، باید بریم

 

از این ور

به اندازه کافی مشکل درست کردم

 

باید کمکم کنی، واندا

...میتونی بری به بچه ها کمک کنی

میخوای جبران مافات کنی یا نه، حالا تشریفتو حرکت کن

لعنتی

 

میدونم بیشتر میزاشتم

 

کلینت، نمیتونی با من مقابله کنی
...میدونم من نمیتونم

ولی اون میتونه

 

ویژن، کافیه، بزار بره

میخوام برم
نمیتونم اجازه بدم

 

متاسفم

 

...اگه این کارو بکنی

دیگه هرگز از تو نمیترسن

 

من به جز ترس خودم نمیتونم واسه بقیه رو کنترل کنم

 

زودباش، باید جلوی یکی دیگه هم بگیریم

فقط بحث زمان ـه

ماهواره های ما در حال بررسی سطحی، بیومتریک و الگوی رفتاری هستن

 

حرکت کن، وگرنه به زور میری

 

چه سرگرمی خوبی میشه

واقعا فکر میکنی میتونی پیداش کنی؟

منابع ما تو کارشون حرفه ای هستن

آره، 70سال طول کشید تا بارنز رو پیدا کنن

پس احتمالا شما بتونین تا نصف اون مدت پیداش کنین

 

تو میدونی کجا هستن

یکی رو میشناسم که اون میدونه

 

فکر نکنم مفهوم از شر ماشین خلاص شدن رو بدونی چیه

مشخصاتش مبهمه

خوبه، پس واسه مراقبت از اینا به یه دوجین آدم نیاز داریم

 

میشه صندلیتو بدی جلو؟
نه

دوباره بهت بدهکار شدم

یه لیست جمع کردم

 

اون یه جورایی سعی کرد که منو بکشه

شرمنده، منم اونو میزارم تو لیست

 

احتمالا دنبالت میان

 

میدونم

 

ممنون، شرن

 

...این
دیره

درسته

 

باید برم
خیلی خب

 

کاپتان

اگه چاره ای نداشتم باهات تماس نمیگرفتم

بیخیال رفیق، یه لطفی در حقم بکن،
بگذریم... من سمت تو م

ممنون که هوامو داشتی
کی گفت هوامو داشته باش

اون یکی نیرومون کجاس

آماده س

...فنجون قهوه گذاشتم روش، ولی

روبراهه

 

رو چه منطقه زمانی هستیم؟

بیا، برو

 

کاپتان امریکایی
آقای لنگ

 

باعث افتخاره
دارم دستتو تکون میدم یعنی

فوق العاده س، کاپتان امریکایی

تو هم میشناسم، تو هم عالی هستی

 

خدا

ببین، میخواستم بگم

...میدونم که آدمای ماورایی زیادی میشناسین

ممنون که به من هم فکر کردین

سلام، رفیق
چه خبر، تیک تک

از دیدنت خوشحالم
...دفعه ی قبل چه اتفاقی افتاد،

...آزمون صدای خوبی بود، ولی
دیگه اتفاق نمیافته

بهت گفته که کی با کیا سر و کار داریم؟

یه جور، آدم کش روانی

سر این قضیه، با قانون در افتادیم

پس، اگه سمت ما باشی، تحت تعقیب میشی

آره، چیز تازه ای نیست

بهتره حرکت کنیم
میرم یه هلیکوپتر رو بیارم

 

دارن فرودگاه رو تخلیه میکنن

کار استارک ـه
استارک؟

 

آماده شین

 

دویدن ت تو فرودگاه بین مردم خیلی عجیب بود

تو فکر نمیکنی عجیب بود؟
کاملا عجیب بود

گوش کن، تونی

اون دکتر ـه، روانشناسه، اون پشت همه این قضایاست

 

کاپتان
اعلی حضرت

به هر حال

راس 36 ساعت وقت داده که تو رو دستگیر کنم

24ساعت دیگه مونده

میتونی به دادشت کمک کنی؟
دنبال آدم اشتباهی هستی

قضاوت تو یکطرفه ست

 

اون رفیقت دیروز آدمای بیگناهی رو کشت

و اینکه 5 تا ابر سرباز، درست مثل خودش هستن

نمیتونم اجازه بدم دکتره زودتر پیداشون کنه تونی، نمیتونم

استیو

خودت میدونی، قراره چه اتفاقی بیافته

واقعا میخوای راهتو تو این قضیه با ما جدا کنی؟

 

خیلی خب، دیگه صبرم داره تموم میشه

آندروس

 

کارت خوب بود، پسرجون

ممنون، راستش یکم رو فرود ها باید تمرین کنم

...آخه این لباسه یکم

مهم نیست آقای استارک، عالیه، ممنون

همینطوره، فعلا نیازی نیست بحثی رو شروع کنیم

خیلی خب
کاپ...کاپتان

طرفدارت، مرد عنکبوتی

باشه، بعدا درباره ش صحبت میکنیم

سلام همگی
کارت خوب بود

سرت شلوغ بوده
تو هم کاملا احمق شدی

کلینت رو آوردی

نجات دادن واندا از جایی که نمیخواست بیاد

یه جای امن
...دارم سعی میکنم

 

دارم سعی میکنم که نذارم انتقام جویان از هم بپاشه

وقتی پیمان رو امضا کردی، این کار رو کردی

 

خیلی خب، کافیه

بارنز رو تحویل ما میدی و خودت هم باهامون میای

همین حالا، چون ما اومدیم

ما تیم بازداشت ت هستیم، بدون هیچ درگیری و خشونتی

 

خواهش میکنم

 

پیداش کردیم

 

کویین جت توی آشیانه پنجم، سمت شمال ـه

 

خیلی خب لنگ

 

...بچه ها انگار یه چیزی

اون..اون..اون چه کوفتی بودش؟

به نظر این باید مال شما باشه، کاپتان آمریکایی

چه عالی
خیلی خب، دو نفر روی پشت بوم ن

یکیشون مکسیموف ـه، اون با من

رودی، کاپ با تو باشه؟

دو نفر داخل ترمینال هستن
ویلسن و بارنز

بارنز ماله منه

 

اقای استارک، من باید چیکار کنم؟

چی قرار گذاشتیم، فاصله بگیر، ، تار بنداز بهشون

خیلی خب، دریافت شد

 

برو کنار، کاپتان

بار دوم درخواست نمیکنم

 

ببین، واقعا دلم نمیخواد بهت صدمه ای بزنم
واسه اون که استرس ندارم

 

اون چه کوفتیه؟
حالا همه واسه ما یه قدرتی پیدا کردن

 

بازوی آهنی داری؟
خیلی معرکه س، رفیق

 

این حق رو داری که ساکت باشی

 

شرمنده کاپتان، این نمیکشتت ولی خوشحالت هم نمیکنه

 

واندا، فکر کنم ویژن رو ناراحت کردی
منو تو اتاقم زندانی کردی

خیلی خب، اولا، اغراق ـه

دوما، واسه محافظت از خودت بود

سلام کلینت
سلام رفیق

معلومه بازنشستگی بهت نساخته، خسته شدی اینقد توپ گلف شوت کردی؟

خب، 18 بار بازی کردم، فقط 18 بار شوت کردم

انگار هیچکدومو اشتباه نزدم

 

اولین و آخرین بارت باشه
گرمت کردم

 

چند برخورد شناسایی شد
آره خودم هم حسش کردم

 

خدا

 

رفیق، فکر کنم اینو یادت رفت

 

اون بالها از فیبر کربن هستن؟
این چیزا از تو بیرون میان؟

...قابل ذکره که به دلیل نسبت انعطاف ناپذیری

که باید بگم، عالیه

...نمیدونم قبلا تو مبارزه ای بودی یا نه

ولی معمولا داخلش زیاد حرف نمیزنن
ببخشید، دیگه همینه

 

...بچه ها ، راستش دلم میخواد تمومش کنم

ولی فقط یه کار اینجا دارم و اونم تحت تاثیر قرار دادن آقای استارک هستش

پس، واقعا شرمنده

 

نمیتونستی زودتر این کارو بکنی؟

ازت متنفرم

لعنتی

 

کاپتان، بگیر

 

بنداز بخوره به این

حالا

 

بی خیال

 

ای بابا، فکر کردم کامیون حمل آب ـه

شرمنده

 

خیلی خب، دیگه ناراحت شدم

اینم جزئی از نقشه س؟

راستش، نقشه م این بود که برریم و راحت بگیریمشون، میخوای تغییرش بدیم؟

 

اوناهاش

 

زودباشین

 

کاپتان راجرز

میدونم که فکر میکنین کاری که دارین انجام میدین درسته

ولی برای نتیجه ی خوب دادن، باید تسلیم شید

 

چیکار کنیم، کاپتان؟

 

مبارزه میکنیم

 

پایانش خوب نمیشه

 

دارن میان که

ما هم میریم

 

هنوز رفیق هستیم، درسته؟
بستگی داره چقد محکم منو بزنی

 

ضربات الکی میزنین

 

من پدرتو نکشتم
پس چرا فرار کردی؟

 

اینو بچش

 

فکر نمیکنم هیچ جور از قوانین فیزیک پیروی کنه

ببین بچه، اینجا اتفاقاتی میافته که تو دلیلشو نمیفهمی

استارک گفت که این حرفو میزنی

 

همینطور گفت برو سراغ پاهاش

 

کلینت، میتونی ردش کنی؟

آماده ای؟
آره، نه، خوبم

آماده م تیرکمون چی، بریم، بزن

 

استارک چیزه دیگه ای نگفت؟

اینکه اشتباه میکنی، فکر میکنی حق با تو ـه

اینا باعث میشن خطرناک بشی

 

فکر کنم یه چیزو فهمید

 

شجاعی، بچه جون، مال کجایی؟

کویینز

 

بروکلین

 

فرایدی؟
چند تا از سیستم های مربوط به اسلحه خاموش شدن

چی شدن؟

اینا رو دیگه باید ببری مغازه بزاری

کی داره حرف میزنه؟
وجدان ت

این روزا زیاد باهم حرف نزدیم

فرایدی؟

سیستم جداسازی قطعات

 

وای پسر

 

باید بریم، طرف احتمالا تا الان تو سیبری ـه

باید حواس بالایی ها رو پرت کنم

ویژن با من، جت با تو

نه، جت با شما، هردوتون

 

بقیه مون نمیتونیم ازینجا خارج بشیم

...متنفر بگم، ولی اگه ازینجا پیروز بیرون بیایم

بعضی هامون ممکنه بدجوری ببازن

مبارزه ی نهایی این نیست استیو

خیلی خب سم، نقشه چیه؟
باید حواسشونو پرت کنیم، با یه چیز حسابی

 

من یه چیزه تقرریبا بزرگ دارم، ولی نمیتونم زیاد نگه ش دارم

با علامت من، فقط فرار کنین

و اگه نصف شدم، دنبالم برنگردین

میخواد خودشو نصف کنه؟
ازش مطمئنی؟

...همیشه باهاش کار میکنم، یعنی یکبار

اونم تو آزمایشگاه
ولی موفق نشدم

 

خداااا

 

خیلی خب، رفیق کوچیکمون الان بزرگ شده، الان بزرگ ـه

 

فکر کنم علامتش این بود

وقتشه، تیک تک

 

رودی منو پس بده

 

من دارمش

 

...خیلی خب، کسی از یارای ما چیز عجیب

...و توانایی فوق العاده ای داره که مخفی کرده باشه و بخواد پرده برداری کنه

چون دارم پیشنهاد میدم الان وقتشه

 

میخوای به اونا برسی؟ باید از من بگذری

 

هنوز با هم آشنا نشدیم

 

کلینت هستم
برام مهم نیست

 

برو کنار

 

یه چیزی الان ازم رد شد

 

قرار نیست بیخیال شی

میدونی که نمیتونم

بخاطر این کار پشیمون میشم

 

برین

 

بچه ها، تا حالا اون فیلم قدیمیه رو دیدین؟

بازگشت امپراطوری؟
ای تونی، این چند سالشه؟

نمیدونم، من که تاریخ گذاریش نکردم
ولی جوونه

 

اون قسمتشو دیدین؟

وقتی روی سیاره ی برفی بودن؟
با اون یارو ـه که راه میرفت؟

 

شاید داره یه کاری میکنه
میدونم، تونی، برو بالا

 

اینه

عالی بود

 

کسی یه تیکه پرتقال داره؟

 

بچه جون، حالت خوبه؟

 

دور شو
اگه گفتی کیه؟

سلام

سلام رفیق

ترسناک بوداا
آره

دیگه وظیفه ت تموم شد، فهمیدی؟
چی؟

کارت خوب بود
نه، حالم خوبه، خوبم

کنار بایست
دوباره میتونم بزنمش

میری خونه وگرنه به خاله می زنگ میزنم

دیگه بسه

صبر کن

...آقای استارک، صبر کن، هنوز تموم نشده، هنوز

 

آره، تموم شده

 

بهت گفتم کمکت میکنم که پیداش کنی نه بگیریش

فرقش اینه

 

متاسفم

منم همینطور

همونطور که گفتم، فاجعه

 

ویژن، یه راهزن پشت سرم هست

 

ویژن، دریافت کردی؟

حواس هدف رو پرت کن، بفرستش به سمت هواپیما بدون سرنشین

 

رودی؟

 

تونی، دارم سقوط میکنم

 

رود

 

علایم حیاتی

ضربان قلب
اورژانس تو راه ـه

 

متاسفم

 

صبح بخیر، سرویس اتاق

صبح بخیر خانم لبن

اتاق 201
صبح بخیر آقای مولر

بازم گوشت و قهوه ی سیاه؟

خودتون میدونین خوبه

 

سلام، صبحانتون رو آوردم

میتونم بیام؟

 

آقای مولر؟

 

آقای مولر؟

 

خداا

 

واسه دوستت چه اتفاقی میافته؟

 

هرچیزی که باشه، باهاش کنار میام

 

نمیدونم ارزش این همه کارا رو دارم یا نه، استیو

 

...همه ی کارهایی که اون سالها کردی

خودت نبودی

انتخابی نداشتی

 

میدونم

 

ولی انجامشون دادم

 

ویژن، چطور این اتفاق افتاد؟

حواسم پرت شد

 

فکر میکردم همچین چیزی امکان نداره

 

منم همینطور

 

دکتر گفت از اس1 تا ال4 دچار شکستگی شده

جراحت شدید ستون فقرات

احتمال زیاد فلج شدن

 

استیو دست بر نمیداره

اگه نتونی جلوشو بگیری، اتفاق رودی بهترین حالت این ماجرا هستش

تو گذاشتی بره، نات
ما اشتباه بازی کردیم

ما؟

 

احتمالا باید این جاسوس بازی ها خیلی سخت باشه، نه؟

تو خون طرف باید باشه

 

تو هم نمیتونی محض رضای خدا یک ثانیه اون غرورت رو بزاری کنار

 

تچالا به راس گفت چیکار کردی، احتمالا دنبالت میان

 

من کسی نیستم که باید حواسم بهشون باشه

 

چی دارم میبینم، فرایدی؟

بالاترین اولویت برای پلیس برلین

 

هلیکوپترو آماده کن

 

بعد از دستگیری بارنز، نیروی ویژه درخواست یه روانپزشک داد

سازمان ملل در کمتر از یک ساعت دکتر ثئو بروسارد رو از ژنو اعزام میکنه

با این مرد ملاقات کرد

تشخیص هویت انجام دادی؟
من چه شکلی هستم؟

نمیدونم، ولی فرض میکنم موهات قرمزه

باید رو یه شخص دیگه ای فکر کنی

همینطوره

...دکتر قلابی درواقع سرهنگ هلموت زیمو

سازمان اطلاعات سوکوویا هستش

 

زیمو یه گروه به اسم عقرب تشکیل داد، یه جوخه ی مخفیانه سوکوویایی برای کشتار

 

خب، چه بلایی سر بروسارد واقعی اومد؟

تو یه اتاق در برلین، کشته پیدا شد

...پلیس همینطور یه کلاه گیس و ماسک مصنوعی صورت هم پیدا کرده

که دقیقا با ظاهر جیمز بیوکنن بارنز مطابقت داره

حرومزاده

 

به راس اطلاع بده
بله، قربان

 

یه در مخفی اینجا هستش
آماده فرود هستیم، آقای استارک

 

خب، اطلاعات به دستتون رسید؟

بیاین ماهواره ها رو دوباره تنظیم کنیم تا بررسی چهره این زیمو رو شروع کنیم

واقعا فکر میکنی بعد از اون شکست مفتضحانه تو لایپزیگ به حرفت گوش میکنم؟

خوش شانسی که تو یکی از این زندانا نیستی

 

آینده نگر، آقایون، آینده نگر اینجاست

همه چیزو میبینه

میدونه چی واستون خوبه، چه دوست داشته باشین چه نداشته باشین

تمومش کن بارتن

اصلا نمیدونستم که اینجا آوردنتون

 

آره، خب میدونستی که قراره مارو یه جایی بندازن، تونی

آره، ولی نه یه قفس فوق امنیتی تو اقیانوس

...راستش، اینجا ماله آدمای مجنون ـه، اینجا واسه

مجرما

 

مجرما، تونی

فکر کنم دنبال همین کلمه میگردی

 

درسته؟

ولی معنیش به من، یا سم، یا واندا، نمیچسبه

ولی اینجا هستیم
چون قانون رو شکستین

آره
من این کارو باهاتون نکردم

قانون، قانون
خوندیش، شکستیش

قانون، قانون، قانون

فهمیدی، همتون بالغ شدین، خودت زن و بچه داری

متوجه نمیشم، چرا قبل از اینکه انتخاب اشتباه کنی به اونا فکر نکردی؟

 

با وجود اون آدم، تو بهتره حواست به خودت باشه

 

شانسایی که داره از بین میبره

 

هنک پام همیشه میگفت، هیچوقت نمیتونی به استارک اعتماد کنی

تو کی هستی؟

بیخیال، مرد

 

رودز چطوره؟

داریم فردا واسه مداوا میبریمش کلمبیا

واسه اینکه، انگشتهاش حرکت کنن

 

چی لازم داری، هنوز بهت غذا ندادن؟

 

تو پلیس خوبه هستی الان؟

من فقط کسی م که میخواد بدونه استیو کجا رفته

...پس بهتره، بری با اون آدم بدا باشی

...چون عمرا نمیتونی منو خر کنی

و اطلاعات ازم بکشی

فکر کنم الان تصویرشون قطع شد

30ثانیه وقت داریم تا بفهمن این مشکل از تجهیزاتشون نیست

چیکار کردی؟
تصویرو بیار

 

نگاه کن

چون این اون یارویی هست که باید بارنز رو بازجویی میکرد

مسلما، اشتباه کردم، سم، حق با من نبود

اولشه

مطمئنا الان کاپتان خیلی تو خطره و به هر کمکی که بشه در حقش کرد نیاز داره

...ما، خیلی همدیگه رو نمیشناسیم، مجبور نیستی

خیلی خب

 

ببین، بهت میگم

ولی باید به عنوان یه رفیق و... تنها بری

 

باشه

 

استارک، درباره ی راجرز بهت سرنخی نداد؟

نه، گفت برو جهنم
دارم بجای اونجا برمیگردم به مقر

ولی، هروقت خواستی میتونی باهام تماس بگیری

پشت خط نگه ت میدارم، آخه دوست دارم چشمک انتظار تلفن رو ببینی

 

...اون موقع رو یادته داشتیم از

ساحل راکوی برمیگشتیم اونم پشت کامیون یخچالی؟

همون موقعی بود که همه ی پولامونو خرج خریدن هات داگ کردیم؟

با 3دلار میخواستی اون گنده بک ـه رو ببری که به اون دختره برسی

اسمش چی بود؟
دلورس، صداش میکردی، دا

الان فکر کنم 1000سالش شده باشه

ما هم همینطور، پال

 

نمیتونه بیشتر از چند ساعت اینجا باشه

همون قدر زمان مورد نیاز واسه بیدار کردنشون

 

آماده ای؟

آره

 

متزلزل تر از قبل به نظر میای

 

روز طولانی ای بوده

سخت نگیر، سرباز، الان دنبال تو نیومدم

پس چرا اینجایی؟

شاید چیزی گفتی خیلی هم مسخره نباشه

 

شاید

 

راس نمیدونه من اینجام، میخوام هم همینطور بمونه

 

وگرنه باید خودمم بازداشت کنم

 

پس به کاغذای زیادی نیاز داره

 

از دیدنت خوشحالم، تونی
منم همینطور، کاپتان

بدجور جو گرفتی، داری اذیتم میکنی

این حرفا واقعیه، میتونی بیاریش پایین

 

گرما دریافت میکنم
چنتا؟

 

یکی

 

اگه راحتیشون مدنظر باشه، تو خوابشون میمیرن

 

فکر میکردی خیلی ازت انتظار داشتم؟

 

این چیه؟

 

اگرچه ازشون ممنونم، چون تورو کشوندن اینجا

 

خواهش میکنم، کاپتان

...شوروی این اتاق رو ساخته که درمقابل انفجار

100موشک دووم بیاره

مطمئنم میتونم بهش نفوذ کنم

مطمئنم میتونین آقای استارک

عجله نکنین

چون بعدش نمیفهمین چرا اینجا اومدین

آدمای بیگناه رو تو وین کشتی که فقط مارو بیاری اینجا؟

 

برای بیش از یک سال به هیچ چیز دیگه ای فکر نکردم

درباره ت مطالعه کردم، تعقیبت کردم

...ولی حالا که اینجا وایسادی، دارم میفهمم

 

یه کورسوی امیدی تو چشمای آبیت وجود داره

 

رخنه پیدا کردن چه خوبه

تو سوکوویایی هستی

 

موضوع همینه؟

قبل از اینکه تبدیلش کنی به جهنم، سوکوویا یه کشور شکست خورده بود

نه

 

اینجام چون یه قولی دادم

 

کسی رو از دست دادی

 

همه رو از دست دادم

 

و تو هم از دست میدی

 

16دسامبر 1991

 

امپراطوری ای که توسط دشمنانش سرنگون بشه دوباره ظهور میکنه

...ولی اونی که از داخل داغون بشه

 

دیگه نابود شده

 

برای همیشه

 

اون جاده رو میشناسم

16دسامبر 1991

این چیه؟

 

به همسرم کمک کن

 

خواهش میکنم
کمکش کن

 

گروهبان بارنز

 

هاوارد

 

هاوارد

 

کمک

 

تونی
تونی

 

تو میدونستی؟

 

نمیدونستم اونه

مزخرف نگو، راجرز
میدونستی؟

 

آره

 

از اینجا برو

 

کار اون نبود، تونی
هایدرا ذهنشو کنترل کرده بود

برو کنار

کار اون نبود

 

اختلال در جت چکمه ی سمت چپ

سیستم پرواز دچار مشکل شده

لعنتی

 

اون بیخیال نمیشه
برو

 

زودباش، زودباش
سیستم هدفگیری دقیق نیست، رئیس

هدفگیری با چشم

 

حتی به یاد نیاوردیشون؟

همشونو به یاد آوردم

 

این کارت چیزی رو تغییر نمیده

مهم نیست
اون مادرمو کشت

 

باید صورت کوچیکشو میدیدی، سعیتو بکن، باشه؟

دارم میرم بخوابم، دوست دارم

 

تقریبا آدم اشتباهیه رو کشتم

 

سخت میشه گفت بیگناه بود

همینو میخواستی؟

که ببینی از هم تکه تکه میشن

 

پدرم خارج از شهر زندگی میکرد

 

فکر میکردم اونجا واسمون امنه

پسرم خیلی هیجان زده بود

میتونس از پنجره مردآهنی رو ببینه

به همسرم گفتم
"نگران نباش"

"دارن داخل شهر میجنگن، ما خیلی ازشون دوریم که بخوایم آسیب ببینیم"

 

وقتی گرد و خاک زمین نشست و داد و فریاد مردم تموم شد

دو روز طول کشید تا جسدشونو پیدا کنم

 

...پدرم

 

هنوز همسر و پسرم رو تو بغلش داشت

 

...و انتقام جویان هم

 

رفتن خونه

 

میدونستم که نمیتونم بکشمشون

آدمای خیلی قویتر از من سعیشونو کرده بودن

ولی، اگه بتونم کاری کنم که همدیگه رو بکشن

 

بابت پدرت متاسفم

 

به نظر آدم خوبی میومد

 

با پسری وظیفه شناس

 

انتقام تورو نابود کرده

 

داره اونا هم نابود میکنه

 

نمیزارم منم نابود کنه

 

عدالت به زودی اتفاق میافته

 

اینو به مرده ها بگو

 

هنوز وقت مرگت نرسیده

 

نمیتونی با دست خالی باهاش بجنگی

 

الگوی مبارزه ش رو بررسی کن

در حال اسکن

 

اقدام متقابل آماده س

 

بیا دهنشو سرویس کنیم

 

اون دوست منه

منم بودم

 

عقب بایست
آخرین هشدار

 

کل روز میتونم این کارو بکنم

 

اون سپر متعلق به تو نیست

 

لیاقتشو نداری
پدرم اون سپر رو درست کرد

 

ناهار و صبحانه ساعت 8 و 5

استفاده از دستشویی، دوبار در روز

 

صداتو بلند کنی، گریه ت در میاد

شیشه رو لمس کنی، گریه ت در میاد

پاتو از گلیمت دراز کنی، با من طرفی

خواهش میکنم، پاتو از گلیمت دراز کن

 

خب، چه حسی داره؟

اون همه تلاش، وقت گذروندن

 

آخرش، مفتضحانه شکست خوردی

بطور حیرت انگیزی

 

واقعا؟

 

این فقط یه آزمایش اولیه س

یکم از نتایج مثبتش بگو
هرچیزی که میتونی فکرشو بکنی

کشش الکتریکی
حرکت به کنارین

نگهدارنده ی فنجان

نه، دارم فکر میکنم یه تهویه هوا اون پایین بزارم

 

بیا، من دستتو میگیرم

نه،نه، نمیخواد، کمک نکن، کمک نکن

 

138
138ماموریت جنگی

این تعداد پرواز کردم، تونی

هرکدومشون ممکن بود آخرین باشه، ولی پرواز کردم

 

موقع مبارزه باید جنگید

اون توافق هم همینه

امضاش کردم، چون درست ترین کار بود

 

آخرش هم، بد تموم شد
...این

 

ضربه ی بدی ـه

 

ولی نتونسته افکارمو تغییر بده

 

تو چی فکر میکنی؟

 

خوبی؟
آره

 

تونی "بد بو" شما هستین؟

بله، ایشون، ایشون تونی بد بو هستن
درست اومدین

بابتش ممنون

در ضمن، دیگه اون کارو نمیکنم
خداا

در اول آقای بد بو
کنار دستشویی

 

تونی

خوشحالم که به خونه برگشتی

...خوشم نمیاد که تنهایی واسه خودت تو یه عمارت وایسی

همه به خانواده نیاز داریم

 

انتقام جویان متعلق به تو ـه، شاید حتی بیشتر از من

من از 18سالگی تنهام

هیچوقت تو هیچ جایی مناسبی نبودم، حتی تو ارتش

 

سرنوشت من..مردمه، فکر میکنم
انفرادی

...بیشتر از همه خوشحالم بگم که

نمیزارن نا امید بشم

 

بخاطر همین منم نمیتونم بزارم اونا نا امید بشن

 

زندگی ها میتونن جایگزین بشن، ولی، شاید بهتره نشن

 

میدونم بهت آسیب رسوندم، تونی

...راستش فکر میکردم با نگفتن ماجرای پدر مادرت دارم بهت لطف میکنم، ولی

الان دارم میبینم که به خودم لطف کردم

بابتش متاسفم

امیدوارم روزی بتونی متوجه شی

 

دوست داشتم با پیمان موافقت کنیم، واقعا

میدونم داری کاری که باور داری انجام میدی

درواقع کاریه که هرکس از ما میتونه انجامش بده، یعنی کاریه که هممون باید انجام بدیم

تماس فوری از وزیر راس

به زندان امنیتی نفوذ شده

 

باشه، وصلش کن

 

تونی به یه مشکلی برخوردیم
یه لحظه

نه
...نمیخواد

 

پس مهم نیست چی بشه

 

...بهت قول میدم، اگه بهمون احتیاج پیدا کردی

 

...اگه به من احتیاج پیدا کردی

 

رو من حساب کن

 

Translated by Mohammad Bahri
Taylorswif@yahoo.com

 

مطمئنی؟

 

به ذهن خودم نمیتونم اعتماد کنم

 

...تا زمانی که بتونن بفهمن چطوری این چیزو از سرم بیرون کنن

...فکر میکنم رفتن تو اونجا بهترین تصمیم

واسه همه باشه

 

بابتش ممنون

 

...رفیق تو و پدر من

 

هردوتاشون قربانی هستن

 

...اگه بتونم کمک کنم یکیشون به آرامش برسه

 

...اگه بفهمن که اینجاس

میان سراغش

 

پس بزار سعیشون رو بکنن

 

خب، کی بودش، کی زدت؟

یه یارو

خیلی چسبناکه، ای بابا

اسمش چیه؟
استیو

استیو؟

 

همون که دوچرخه داره؟

نه، نه، نه، تو نمیشناسیش، واسه بروکلین ـه

 

خب

امیدوارم خوب زده باشیش

همینطوره، حسابی زدمش

خیلی خب

رفیقش بزرگ بود
بدجوری بزرگ

 

این بهتره
ممنون

خواهش، قویه من

 

دوست دارم خاله می
میشه در رو ببندی

 

مرد عنکبوتی برمیگرده